Wednesday, September 12, 2012

رد شیخ البانی بر شیوه ی اخوان و بیان راه حل نجات امت از ذلت

اما اخوان المسلمینی که با بلندترین صدایشان فریاد می زنند: جهاد در راه الله بهترین آرزوی ماست، ما به آنها می گوئیم: نزدیک به یک قرن از دعوت شما گذشته است و شما همچنان در جای خودتان هستید چنان که در سوریه یک تعبیر نظامی است که می گوید: در جا قدم رو. یعنی فرمانده گروهان هنگامی که به لشکر دستور حرکت می دهد می گوید: به سمت جلو حرکت کنید، آن هنگام آنها به شکل نظامی حرکت می کنند، هنگامی که از آنها می خواهد که بایستند می گوید: در جایتان بایستید. اما هنگامی که از آنان می خواهد که در جای خودشان بمانند اما همزمان بدوند می گوید: در جا قدم رو، در این هنگام آنها نه جلو می روند و نه عقب. این مثال اخوان المسلمین است چون آنها نه جهاد کردند، و نه علم کسب کردند و نه عمل کردند، پس آنها از جهاد تخلف کردند و از علم و عمل تخلف کردند چون علمی ندارند.
و برایشان همینقدر کافی است که نسبت به شخصی که به پیروی از قرآن و سنت دعوت می دهد جبهه می گیرند و اسم عملش را بر هم زننده ی وحدت و دعوت به تفرقه ی میان مسلمین می نامند. و من صراحتا می گویم: دعوت ما که دعوت حقیقی اسلام است باعث تفرقه و جدایی می شود چون قرآن جدایی می اندازد، چون میان حق و باطل جدایی می اندازد و دعوت ما نیز میان حق و باطل جدایی می اندازد و دعوت ما میان محق و مبطل جدایی می اندازد.
و عمل رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز اینگونه بود. هنگامی که دعوتش را آشکار کرد به اعتراف تاریخ پدر با پسرش جنگید و پسر با پدر جنگید، همه ی اینها در راه تمسک به اسلام حق بود.
بنابراین عجیب نیست که دعوت ما در این زمان همانگونه باشد که در زمان اول و در همه ی زمان ها می باشد، که میان حق و باطل و محق و مبطل جدایی می اندازد.
این عده از نصوص کتاب و سنت غافل هستند که می گوید: (وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ) (ولی اکثر مردم نمی دانند) ، (وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ) (ولی اکثر مردم شکر نمی کنند); و سنت بر اساس عادت همیشگی اش می آید و آنچه را که به صورت مختصر در قرآن آمده برای مسلمانان مفصل می آورد. همه ی اینها و مخصوصا آنهایی که خود را به اهل سنت منسوب می کنند با ما در ایمان و آگاه بودن به بعضی از احادیث صحیح مشارکت دارند اما نسبت به آن تجاهل می کنند. یکی از این احادیث مثلا حدیث فرقه هاست: یهود به 71 فرقه تقسیم شدند و نصاری به 72 فرقه تقسیم شدند و امت من به 73 فرقه تقسیم می شود، همه ی آنها در آتش هستند جز یکی از آنها، گفتند: آن یک گروه چه کسانی هستند
در روایت مشهور آمده است که می گوید: جماعت و در روایتی که این روایت را تفسیر میکند آمده است: فرقه ای که بر شیوه ی من و اصحابم باشد.
بنابر این خبر صحیح مسلمانان چندین گروه خواهند شد و واقعیت موجود بر این مسئله تاکید دارد و برای یک خبر صحیح نیازی نیست که واقعیت موجود بر آن تاکید کند چون در آینده اتفاق می افتد، اما در سالهای کمی بعد از وفات رسول علیه الصلاة و السلام این اتفاق افتاد هنگامی که جدایی و حزب حزب شدن شروع شد.
پس چرا این ها نسبت به این خبر صحیح که مسلمانان چندین فرقه می شوند تجاهل می کنند و بر مسلمانی که می خواهد از فرقه ی ناجیه باشد لازم است که همانگونه عمل کند که رسول علیه السلام و اصحاب عمل کردند. همچنین یک حدیث دیگر با همین معنا آمده است که این نیز میان مسلمانان اهل سنت و جماعت معروف است. حدیث عرباض بن ساریة رضی الله تعالی عنه که می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را نصیحتی نمود که قلب ها از آن نصیحت ترسان شد و اشک ها روان شد، گفتیم ای رسول الله ما را وصیتی کن، گفت: شما را به تقوای الله و فرمانبرداری و اطاعت (از ولی امر) دعوت می دهم، اگر چه بر شما بنده ای حبشی حاکم باشد، هر کس از شما که (پس از این) زندگی کند اختلافات زیادی را می بیند، پس بر شما باد به سنت من و سنت خلفای راشدین مهدیین بعد از من، با دندان آن را بگیرید (کنایه از تمسک شدید)، و بر شما باد و (دوری از) نوآوری ، هر نوآوری بدعت است و هر بدعتی گمراهی است.
و در حدیث دیگری آمده است: هر گمراهی در آتش است.
بنابراین رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را از نوآوری ها باز می دارد. و امروز هنگامی که ما مسلمانان را از مخالفت با سید پیامبران و انجام بدعت هایی که ممالک اسلامی را فراگرفته است بر حذر می داریم، به ما می گویند: میان مسلمین تفرقه می اندازید. در حقیقت این عده خواهان آن هستند که ذلت مسلمانان را به شیوه ای غیر از شیوه ی سید مرسلین درمان کنند، همان پیامبری که بیماری و درمان را در حدیث عینة برای ما بیان کرده است: {هنگامی که تجارت عینة (نوعی از تجارت نامشروع) را انجام دادید}، این بیماری است، {و دم گاو را گرفتید (به دنیا دل بستید)}، این بیماری است {و جهاد در راه الله را ترک کردید}، این بیماری است، و جزایشان این است که: {الله ذلت را بر شما مسلط می کند}.
درمان: {این ذلت از شما برداشته نمی شود تا زمانی که به دین تان رجوع کنید}. معنای رجوع به دین مسئله ای بسیار مهم است که این حزبی ها و مذهبی ها و صوفی ها و دیگران از آن غافل هستند. رجوع به دین از علمای مسلمان دو امر بسیار بزرگ می طلبد.
اول آن که: اسلام را به شکل صحیح فرابگیرند، چون میان ما و میان دینی که الله تعالی بر قلب محمد علیه الصلاة و السلام نازل کرده چهارده قرن گذشته است و در آن چیزهایی وارد شده که از آن نبوده است. چه در عقائد چه در احکام و فقه یا در روش، در همه ی اینها چیزهایی وارد شده که در عهد نخست مشروع نبوده است. پس بر علما لازم است که غربال بردارند و این اسلام را از آنچه که به آن وارد شده پاکسازی کنند. چنانکه به یکی از علمای حدیث گفته شد که هنگامی که می خواستند فلان زندیق را بکشند و مرگ را جلوی خود دید تصمیم گرفت که کینه ی قلبش را آشکار کند  گفت: من نمی میرم مگر آن که بر پیامبرتان 5 هزار حدیث دروغ نسبت دادم. این عالم محدث می گوید: دشمن الله دروغ گفت، چطور این ممکن است در حالی که فلانی و فلانی از محدثین غربال ها را برداشته اند و این احادیث را پاکسازی می کنند، این دروغ ها را از احادیث صحیح جدا می کنند.
 بر علمای مسلمان این زمان همین گونه لازم است که اسلام را از همه ی جوانبی که اشاره کردم -عقیده و احکام و سلوک و اخلاق و مانند آنها- غربال کنند، من این امر اول را پاکسازی (تصفیة) اسلام می نامم، بنابراین باید پاکسازی صورت بگیرد.
مسئله ی دوم: تربیت مسلمانان بر اساس این اسلام پاکسازی شده می باشد، این اسلام تصفیه شده کجاست؟. آیا نزد این گروه هایی است که با دعوت حق معارضه می کند بلکه حتی گمان می کنند باعث تفرقه می شود؟. و من شهادت می دهم که باعث تفرقه و جدایی میان حق و باطل و میان محق و مبطل می شود، سنت الله در خلقش است و برای سنت الله تبدیلی نمی یابی.

سلسلة الهدی و النور نوار شماره 543

No comments:

Post a Comment